چگونه بفهميم كه خداوند ما را دوست دارد و از كارهاي ما راضي است؟
همين سئوال را مردي از امام باقرعليه السلام پرسيد امام در پاسخ فرمود: به قلبت رجوع كن و ببين كه آيا دوستان خدا را در دل دوست داري يا خير؟ اگر چنين محبتي را در خويش يافتي بدان كه پروردگار نيز تو را دوست ميدارد. اصول كافي، ج 2، ص 126، باب حُبّ الله. در مورد مسئله اول نشانههاي بسياري از حضور محبت خدا نسبت به بندگان ميتوان به دست داد. حالات روحي، رواني ما ميتواند نشان دهنده آن باشد. حقيقت اين است كه ما تا به كسي ارادت و محبتي نداشته باشيم، به ديدارش نميرويم، او را به مهماني دعوت نميكنيم، از سخن گفتن با او اكراه داريم، نامهاي برايش نميفرستيم و تلفني براي جويا شدن از احوالش نمينماييم. وجود هر يك از اين اعمال نزد ما گوياي محبتي دروني به طرف مقابلمان است. بنابراين با همين قياس كوچك ميتوانيم پي به رابطه محبتآميز خداوند با خويش بريم. قرآن اين نامه بزرگ الهي، آيا براي كسي جز انسان فرستاده شده؟ آيا دعوت به عبادت به ويژه نماز و روزه آن هم در مواقع خاص، مفهومي جز محبت پروردگار دارد؟ آيا اين خدا نيست كه از رگ گردن به ما نزديكتر و بين قلب ما و خود ما قرار دارد؟ الحمد لله الذي أناديه كلما شئتُ لحاجتي و أخلوا به حيث شئت لسرّي بغير شفيع فيقضي لي حاجتي... و الحمد لله الذي تحبّب الي و هو غني عنّي
سؤال شما از دوستي خداوند به دو صورت قابل فهم است: يكي آن كه علامت محبت الهي به بندگان و آفريدهگان خود چيست و ديگر آن كه نشانههاي محبت او نسبت به يك بنده خاص چه چيزي است؟
دوست نزديكتر از من به من است
وين عجبتر كه من از وي دورم (سعدي)
امام سجادعليه السلام در دعاي ابوحمزه ثمالي درباره اين محبت خداوندي كه تمامي عالم را فراگرفته، بسيار سخنان نغز آورده است. در جايي از اين دعا ميفرمايد:
امام، خدا را شكر كرده و ميگويند: سپاس خدايي را كه هر وقت خواستم او را براي رسيدن به حاجتي مخاطب ساختم و هر ميل داشتم، بدون واسطه شفاعت كسي با او خلوت كردم و او حاجت را به جا آورد. سپاس خدايي را كه به من محبت و نيكويي كرد، در حالي كه كمتر نيازي به من نداشت.